ღ╬♥═╬ღ¸.• یک فنجان عشق•..¸ღ╬♥═╬ღ
سلام دیگه اینجا پست ارسال نمیکنم بیاید اینجا این وبلاگ من هست دیگه
آلـــیــــس کـــجـــایـــی؟؟
" یـه خـــطــ " داشــت سلام روزگار...
همین مسیر را مستقیم بروی می رسی به دو راهی
تو خیال نکن همیشه ، که من عاشقت میمونم تو منو دوستم نداری ، خودم اینو خوب میدونم تو یه روزی تو وجودم ، مثل آب و ریشه بودی تو منو دوستم نداشتی ، تو همون همیشه بودی خیلی دوست دارم بدونی ، که دیگه دوستت ندارم نه دیگه ، آره تموم شد ، غصه های روزگارم واسه تو بازیچه بودم ، خودم اینو خوب میدونم برای نوشتن از تو ، دیگه چیزی نمی دونم دیگه طاقتم تمومه زندگی با تو حرومه به خدا دلم دوستت داشت ، ولی عشق تو حرومه نمیخوام حتی یه لحظه ، تو خیال من تو باشی برو دیگه نازنینم ، نمی خوام تو اینجا باشی توی قلب مهربونم ، حالا جای موندنت نیست توی خاطرات شیرین ، دیگه جای موندنت نیست واسه من تو کم گذاشتی ، تو منو دوستم نداشتی توی قلب پر غرورم ، تو گل غصه می کاشتی دیگه وقت رفتنت شد ، نکنه پای تو گیره ؟ واسه ی شکستن من ، نکنه گریه ات بگیره ؟ دل صادق و زلالم ، توی دستای پژمرد خدا اون روز رو نیاره ، که بفهمی عاشقت مُرد حالا من تنهای تنهام ، دیگه عشق من تو نیستی من دیگه شادم و آروم ، توی قلبم دیگه نیستی اینو خوب بدون واسه من ، حالا عشقِت دیگه مُرده توی قلب من نشسته ، جای تو یه عشق مُرده خیلی دوست دارم یه روزی ، مثل من بازیچه باشی تو رو خُردت کنه اما ، نتونی ازش جدا شی خیلی دوست دارم ببینم ، که دلت یه جا اسیره تو براش می میری اما ، به غمت خنده اش می گیره یه عروسک توی دستاش ، که تو رو بازیچه کرده شاید اون روزا بفهمی ، که دلت با من چه کرده
مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن ..
بَعضے وَقتآ دٍلـت میخوآد در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...! از هیاهو زمین بیزار شده ام !!
من خوبم ...خسته نیستم ... فقط
شــاید بـی غـرور...
چقدر ســ ـــــرد است! وقتــــ ـــی... می خواهمتــــ ـــــ ــــــ ... . . .. . . . و نیستــ ــ ــــی!!! دلم عجیب گرفته ،
سـَخت است ميـدانــے؟
بـــیـــا ... ایـــنـــجـــا عــجــیـــب تــریــن ســـرزمــیــن دنـــیــاســت .
مهربانیت را به حساب احتیاجت میگذارند
عشقت را پای سادگی ات
و حرف های صادقانه ات را به پای دیوانگی ات!!!
آخـــر یــــک روز خفـــه میشــــوم
از بــــس دردهـــایــــم را
نجویــــده قــــورت میـــــدهم
خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند
حیف که من زاده ی امروزم
خدایا...جهنمت فرداست!!
پس چرا من امروز میسوزم؟؟؟
امــــــــا
" هـفـــت خـــطــ " بـود !!
چه میکنی با نامردی مردمان...
من هم ...
اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم...
راستی این دل ...
دل می شود ؟
دوستـــــــ داشــ ــــتن را تـــ و برایمـــــــ
معنــــ ـــا کردیــــــــ
دوســـ ــت داشتنــ ـــی ترینــــــ
اتفــ ــاق زندگــ ــی امـــــ
اما تا قایقی اومد
از من و دلم گذشتی....
یک راه به من ختم می شود
آن دیگری...
به ختم من !!!
از تـ ُ چـهـ پنهــانـ
گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ
کـ شـروع مۓ کنم
بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ
براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن
بـ بوۓ تنتــ ...
مردان واقعی وفادارن ...
اونا وقت ندارن دنبال زنان دیگه بگردن
چون مشغول پیدا کردن راه های جدیدی
برای دوست داشتن شریک زندگی خودشون هستند ...
آدمهای زیادی دور و برم دارم !!!
آن چیزی که ندارم کسی برای
" بـا هــــــــــــــــم بـودن "
است
گآهـے دِلَـتـــ از سن و سالت مےگیرد
میخواهے کودکـــ باشے
کودکے بهـ هر بهانهـ ای بهـ آغوشـِـ غَمخوارے پناهـ مے بَرَد
و آسودهـ اَشک مے ریزد
بُــزُرگــــ کهـ باشے
بایَد بغض هآے زیادے را بـےصدآ دفن کنے...!
چقدر دلم هوایت را می کند
حالا که دیگر هوایم را نداری...!
از تـ ُ چـهـ پنهــانـ
گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ
کـ شـروع مۓ کنم
بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ
براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن
بـ بوۓ تنتــ ...
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
دَستآتو بذارے زیرٍ چونَت
چشم تو چشم خُدا بشے
زُل بزنے و بهش بگے
کہ چـــــــے مَثـــــــــــــــــلا ؟
آنقــَــَدر آرام مۓ شوم
کـ ِ فـَـراموش مۓ کنم
بـایـ ـد نفس بکشم ...
عیبی ندارد،باز هم خودت را بزن به آن راه!
خودت را که به آن راه می زنی...
میخواهم تمام راه های دنیا خراب شود
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !
سهراب قايق ات جايي براي من دارد؟
من و تــــــــو
برای رسیدن به هم
هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!
گاهی دستم به این زندگی نمی رود !!
یکی با دلش میره ، یکی با پاهاش!!
مراقب باش کسی با پاهای خودش از دلت نره
از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . .
اَز دلـَــم دلـگیـــرَم !
کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد . . .
بـی هیـــچ شِـکــــوه ای ...!!!
آدم ها هـرگـز کسانی را کــــه دوسـت دارنــد
فـراموش نمی کُنـــــــند
فقـــط عـــادت می کُـــــنــند
کـــــــــه دیـــــگــر کِــــــنارشــان نــــباشـــند !
بـه سینـه ی ِ مـردانـه اَت
همـه ی ِ کوه ـهـا کــم می آورنـ َد
اَمنــ ِ آغـوشـ ِ توستــ کـه
بهـانـه ایی می شــوَد
بـرای ِ ـهـزار بـاره پیــدا شـدن در حریمـ َت ...
میخواهم ساده فریاد بزنم...
دلم میخواهد ذره ذره ی وجود سرتا پا آرامشت را...
در بلندای لحظه های خسته از دلتنگی ام هجی كنم...
گوش كن ... !
ع ... ا ... ش ... ق ... م ... !
نگاه كن ... !
آنچه را كه در سادگی نگاهم پیداست...
نیازی به انكار نیست ... !
امــا هــر وقـت گونه هایـم خیــس می شود
مـی فـــهـمـــــم ؛
نــه ضعیفـم !!!
نــه یـک کودکـم !!!
بلکه پر از احساســــــم....
نَـفَـسَـم را ..
بـــه شـمـــاره انـــداخــتــه استــــ ..
شـــوق ِ دسـتـــان ِ تـــو
تو چنان زيبا شدهاي میان شعرهایم ،
که گمان نکنم خودت هم بداني
اين که داري ميخوانيش ،
خود تويي ...
چه جنگی راه افتاده بین دل و غرور ...
دل تو را میخواهد ...
مدام میگوید به دنبالت بیایم ...
و غرور پاهایم را بسته ...
و قربانی این جنگ منم...
بی آنــْ که بدانَـ نــْد
دَر گوشـ ــه ای اَزْ دُنــیــا
تَــ ـمام دُنــْیــایِ کَسـ ــی شُده انــْد
تا تمـام شـود
همه آن هوایـی که سراغ تو را میگیـرد ... !
حــــــرف تــــــو که میشــــــود ؛
مــــــن ...
چقــــــدر ناشیانه ,
ادعــــــای بی تفاوتــــــی میکــــــنم ... !!!
مـــــن
نبودنت را ، تــــــاب می آورم
رفتنت را ، تحمـــــّل میکنم ...
فراموش شدنم را ، بــــاور میکنم...
امــــــا......
فــــــراموش کردنــــــت...دیگر...کـــــا رِ مــــــن
نــــــیست ....!!!
پاهایم را محکم بغل می کنم تا در
پیله ی تنهایی ام جایی برای اشک ها باز شود ...
را بــَرای این باوَر دارَم...
...که...
"بی تــو بودَن" را نمــــی توانــَم باور کنم...!
کـــــه گـــــذشـــــتــــه ا ســــتــــ کــــار مـــــن از شــــک
کــــــــه ســــــال هــــاســتــــــ بــــه تـــــنــهـایــــی ام یــقــیـــــن دارمـــــــ
اينهـَمــــﮧ دِل دَر دُنيـا اسَت كــــﮧ هيچـكُدام
بـَرايَم تـنگ نميشـَوند
از کسی که دلش گرفته ....
نپرسید چرا ،..... ؟
آدمـها وقتی دلیل ِ ناراحتی ـِشان را نمیتوانند بیان کنند ....
دلشان می گیرد.....'
Power By:
LoxBlog.Com |