ღ╬♥═╬ღ¸.• یک فنجان عشق•..¸ღ╬♥═╬ღ

 سلام دیگه اینجا پست ارسال نمیکنم بیاید اینجا این وبلاگ من هست دیگه

http://mohadese1905.loxblog.ir

نوشته شده در سه شنبه 12 دی 1391برچسب:,ساعت 1:32 توسط ღღMoh@deseღღ| |

آلـــیــــس کـــجـــایـــی؟؟

بـــیـــا ... ایـــنـــجـــا عــجــیـــب تــریــن ســـرزمــیــن دنـــیــاســت .


مهربانیت را به حساب احتیاجت میگذارند



عشقت را پای سادگی ات



و حرف های صادقانه ات را به پای دیوانگی ات!!!

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:28 توسط ღღMoh@deseღღ| |

خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند

حیف که من زاده ی امروزم



خدایا...جهنمت فرداست!!



پس چرا من امروز میسوزم؟؟؟

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط ღღMoh@deseღღ| |

 

خــــوب میــــدانـــم

آخـــر یــــک روز خفـــه میشــــوم


از بــــس دردهـــایــــم را


نجویــــده قــــورت میـــــدهم

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط ღღMoh@deseღღ| |

عادت این قبیله است...!

دور آتشی که تو میسوزی می رقصند.

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:25 توسط ღღMoh@deseღღ| |

" یـه خـــطــ " داشــت

امــــــــا

" هـفـــت خـــطــ " بـود !!


نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:24 توسط ღღMoh@deseღღ| |

تو بـــردي...

 
هـــمه هــــورا كشيدند...

حالا پايـــــت رو از رو خــــرده هاي دلـــم بردار!!!


نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:24 توسط ღღMoh@deseღღ| |

سلام روزگار...


چه میکنی با نامردی مردمان...


من هم ...


اگر بگذارند ...


دارم خرده های دلم را...


چسب میزنم...


راستی این دل ...


دل می شود ؟

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:21 توسط ღღMoh@deseღღ| |

[تصویر:  p4tjrsjv25yd17n6o32.jpg]

دوستـــــــ داشــ ــــتن را تـــ و برایمـــــــ
معنــــ ـــا کردیــــــــ
دوســـ ــت داشتنــ ـــی ترینــــــ
اتفــ ــاق زندگــ ــی امـــــ

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:18 توسط ღღMoh@deseღღ| |

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی

اما تا قایقی اومد

از من و دلم گذشتی....

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:15 توسط ღღMoh@deseღღ| |

همین مسیر را مستقیم بروی می رسی به دو راهی

یک راه به من ختم می شود

آن دیگری...

به ختم من !!!

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:13 توسط ღღMoh@deseღღ| |




از تـ ُ چـهـ پنهــانـ


گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ


کـ شـروع مۓ کنم


بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ


براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن


بـ بوۓ تنتــ ...

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 1:14 توسط ღღMoh@deseღღ| |

تو خیال نکن همیشه ، که من عاشقت میمونم

تو منو دوستم نداری ، خودم اینو خوب میدونم

تو یه روزی تو وجودم ، مثل آب و ریشه بودی

تو منو دوستم نداشتی ، تو همون همیشه بودی

خیلی دوست دارم بدونی ، که دیگه دوستت ندارم

نه دیگه ، آره تموم شد ، غصه های روزگارم

واسه تو بازیچه بودم ، خودم اینو خوب میدونم

برای نوشتن از تو ، دیگه چیزی نمی دونم

دیگه طاقتم تمومه زندگی با تو حرومه

به خدا دلم دوستت داشت ، ولی عشق تو حرومه

نمیخوام حتی یه لحظه ، تو خیال من تو باشی

برو دیگه نازنینم ، نمی خوام تو اینجا باشی

توی قلب مهربونم ، حالا جای موندنت نیست

توی خاطرات شیرین ، دیگه جای موندنت نیست

واسه من تو کم گذاشتی ، تو منو دوستم نداشتی

توی قلب پر غرورم ، تو گل غصه می کاشتی

دیگه وقت رفتنت شد ، نکنه پای تو گیره ؟

واسه ی شکستن من ، نکنه گریه ات بگیره ؟

دل صادق و زلالم ، توی دستای پژمرد

خدا اون روز رو نیاره ، که بفهمی عاشقت مُرد

حالا من تنهای تنهام ، دیگه عشق من تو نیستی

من دیگه شادم و آروم ، توی قلبم دیگه نیستی

اینو خوب بدون واسه من ، حالا عشقِت دیگه مُرده

توی قلب من نشسته ، جای تو یه عشق مُرده

خیلی دوست دارم یه روزی ، مثل من بازیچه باشی

تو رو خُردت کنه اما ، نتونی ازش جدا شی

خیلی دوست دارم ببینم ، که دلت یه جا اسیره

تو براش می میری اما ، به غمت خنده اش می گیره

یه عروسک توی دستاش ، که تو رو بازیچه کرده

شاید اون روزا بفهمی ، که دلت با من چه کرده

نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 1:12 توسط ღღMoh@deseღღ| |


مردان واقعی وفادارن ...

اونا وقت ندارن دنبال زنان دیگه بگردن





چون مشغول پیدا کردن راه های جدیدی




برای دوست داشتن شریک زندگی خودشون هستند ...

نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:26 توسط ღღMoh@deseღღ| |

مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن ..

آدمهای زیادی دور و برم دارم !!!

آن چیزی که ندارم کسی برای

" بـا هــــــــــــــــم بـودن "

است

نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:,ساعت 22:24 توسط ღღMoh@deseღღ| |

گآهـے دِلَـتـــ از سن و سالت مےگیرد

میخواهے کودکـــ باشے

کودکے بهـ هر بهانهـ ای بهـ آغوشـِـ غَمخوارے پناهـ مے بَرَد

و آسودهـ اَشک مے ریزد

بُــزُرگــــ کهـ باشے

بایَد بغض هآے زیادے را بـےصدآ دفن کنے...!


Click here to enlarge

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:,ساعت 15:50 توسط ღღMoh@deseღღ| |



فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط ღღMoh@deseღღ| |




از تـ ُ چـهـ پنهــانـ


گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ


کـ شـروع مۓ کنم


بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ


براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن


بـ بوۓ تنتــ ...

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط ღღMoh@deseღღ| |




چقدر دلم هوایت را می کند


حالا که دیگر هوایم را نداری...!

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:32 توسط ღღMoh@deseღღ| |




حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!

خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم!!!

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:31 توسط ღღMoh@deseღღ| |



" تـــو "

دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

کلمه ی کـــوتاهی

کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و

ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:31 توسط ღღMoh@deseღღ| |

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..


نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:30 توسط ღღMoh@deseღღ| |


انگـــار


آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم

همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:29 توسط ღღMoh@deseღღ| |

بَعضے وَقتآ دٍلـت میخوآد

دَستآتو بذارے زیرٍ چونَت

چشم تو چشم خُدا بشے

زُل بزنے و بهش بگے

کہ چـــــــے مَثـــــــــــــــــلا ؟

Click here to enlarge

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:20 توسط ღღMoh@deseღღ| |

عیبی ندارد،باز هم خودت را بزن به آن راه!

خودت را که به آن راه می زنی...

میخواهم تمام راه های دنیا خراب شود

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:18 توسط ღღMoh@deseღღ| |

در آغوشـم کـ ِ مۓ گیــرۓ

آنقــَــَدر آرام مۓ شوم

کـ ِ فـَـراموش مۓ کنم

بـایـ ـد نفس بکشم ...

نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:18 توسط ღღMoh@deseღღ| |

گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !


نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:15 توسط ღღMoh@deseღღ| |

از هیاهو زمین بیزار شده ام !!

سهراب قايق ات جايي براي من دارد؟


نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:14 توسط ღღMoh@deseღღ| |

  1. من و تــــــــو

    برای رسیدن به هم

    هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!





نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:13 توسط ღღMoh@deseღღ| |

من خوبم ...خسته نیستم ... فقط

گاهی دستم
به این زندگی نمی رود !!



نوشته شده در پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:7 توسط ღღMoh@deseღღ| |


Power By: LoxBlog.Com